واسه تو مینویسم تمام این حرفا رو تا تو بفهمی که خیلی سختی کشیدم و میکشم برای عشق ساده و غریبانه ی خودم.....تو کنارم بودی ولی خیلی دور از من ..خودت میدونی چقدر ساده وار با تو بودم ولی تو با من ساده نیرنگها کردی.....ای دل ساده ی من الان که فهمیدی بی کس بودی و عشقت بی فایده چه حسی داری...ای خدا ظلم تا این حد ...حق تو فقط اینه سکوت کنم و حق من اینه تنها باشم

اما میدونی؟؟؟دلمون هرزه نیست وقتی میگیم دوست داریم از ته قلبه پاکمونه میتونی درک کنی ؟؟

اگه بتونی بخاطر ظاهر بقیه دلمو نشکونی و دوسم داشته باشی مردی...!!!!!!!!

عشق فراموش کردن نیست،بخشیدن است.

گوش کردن نیست،درک کردن است.

دیدن نیست،احساس کردن است.

جا زدن نیست،صبر کردن است و ادامه دادن است...

حَتے‎ ‎لــوڪ‎ ‎خوش‎ ‎شانس‎ ‎هَم هَمیشـﮧ آخَرش تَنهایے‎...‎
بـﮧ سَمت‎ ‎غُروب‎ ‎میرَفت‎...‎
بـا ایـنـکـﮧ‎ ‎لــــوڪ‎ ‎بـــوב‎...‎
بــا ایـنـکـﮧ‎ ‎خـوش شـانــس‎ ‎بــوב‎ !!...‎

تو در کمین فردایی هستی که نمی دهد بوی مرا و منبی خبر از تو

فردایم را به نام تو زده ام.

“خـــدا” فرستـــد… !
بــاران اســیــدی… برای تــطهـیـرت
بــرف و پـــاکــی …. بــرای تـشبــیهت
محـــمد و عیـــسی …. بــرای تظــمــینت
یا کــه شیــطان را … برای تقصیــرت
دیـــگر تمــام شــــد ….

“خـــراب شــــد تــصویـــرت”…. !!

چه مسخره بود سوالهای امتحانی که :

لطفاجای خالی راپرکنید...

من اگرمیتوانستم جای خالی توراپرمی کردم..

خدايا، آنکه در تنهاترين تنهاييم، تنهاي تنهايم گذاشت....
خواهشي دارم...
تو در تنهاترين تنهاييش تنهاي تنهايش نذار...

رهايم کردو رفت...از ان لحظه زمان ايستاد ويک ريز باران ميبارد...

کارَت که با من تمام شد ، پرت کن بيرون مرا . . .
راحت ترم …
تا بگويي دوستت دارم . . به دروغ . . .

 

 

پاي رفتنم ميلنگد...درست مثل پاي ماندن تو
...

 

هميشــــــه بهتـــرين ها براي مـــن
است
اگر تـو براي من نيستي
پس لابد بهتـــرين نبـــودي
شــــــك نكـــــن ...!

مغـرور بـاش ...

دور از دسترس بــاش !!!

مبهمـ بـاش

سرسنگین بـاش

خاکـے کـه بـاشـے آسفـالتت میکننــد

وَ از رویت رَد میشونـد ...

اینجا سرزمینی است که باید در آن عاقلانه زندگی کنم نه عاشقانه ...

چرا که بسیارند کسانی که احساسم را با " هوس " اشتباه میگیرند ...

وقــتــے بـــهـ جـآے عـــزیــزمـــ
بـهـمـــ میگــے عــزیـــز

یــعـنــے یــــهـ عــزیـــز بــے صـــآحـب
عــزیـــزے کــــهـ ـهــنـوز عــزیـــزه

ولــــے مـــآل تــو نــیـسـت
شـــنـیـدنــش کـــــه درد داره
گــفـتـنـشـو نــمــے دونمـــ ..

این قانون طبیعت است

زخم که میخوری اعتمادت به آدم ها سست میشود

و باورت رنگ شک میگیرد!

آن وقت تنها تر از همیشه می نشینی کنج زندگی

و می شماری دردهایت را.....

بـــــرآے چشــــم هآیــت... بـــــــرآے تــــو ... بـــــرآے درد هآیــــم...

بــــرآے مـــــآ... بـــــرآے مـــــَלּ ...


بـــرآے ایــלּ همــــــه تنهـــــآیـــے...

کــــآش

خــــــُدآ

کـــــــآرے کـــــُنــَد...!!!

قله ی قـــاف که سهـــل است،
من قـــله ی کــاف و لام و مــیم و نــــون و واو
را هم بخـاطرت فـــــتح می کنم ...

اما تو
با تمـــام مــــردانه گی ات،
مـــرد باش !

اگر سـراغ نگاهت را گرفتنــــد
بگــو که واگــذار شده ...

گاهی فکر میکنم کار تو سخت تر از من است...
من یک دنیا دوستت دارم
و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی.....!

تنها همین را!!!

از میان تمام بازیهای کودکانه تنها
یادم تو را فراموش!!
را خوب بلد بودی؟؟